من مي دانستم كه لوور عزيمت دارد ارشد شود. خود مي دانستم كه سبع ساعت پروگرام ريزي شده براي هزينه و دخل اين نيستي كه تقريبا كافي نبود. ليك من ازبيخ فكر نكردم كه آنك از ديدن چيزي كه براي هفت ساعت احساس مي كردم نمونه اينكه چيزي نديده بودم، دور مي شدم. لوور بزرگترين موزه داخل جهان آش هزاران نفخ مربع فضا و ميليون ني و بله نمايشگاه است. اين قطعه دوباره به دست آوردن زمان هاي كلاسيك تا قرن نوزدهم است. حتي آش دو نقشه، من آسيمه سار سرگردان شدم. من سوق دادن شدم چند دفعه چند محصول بروم براي اين كه من در اتاق هاي تصادفي صدر در پايان رسيدم. موزه فقط مسن تر و كهتر است! آن زمان از سبع ساعت آسيمه سار لوور، نفع عليه و له روي بالا و دنبال كد داوينچي بودم، جمعاً چيز را مي توانستم انگار كنم: الف) من پهلو سختي درك مي كردم چيزي را ديدم بي آلايشي ب) لوور كمي چشم به راه است.
هتل هاي دبي
هنر، آشنا زيبايي، اندر چشم بيننده است. درآمدها هنري من داخل سه مكان استواري دارد: 1) رد هلندي هزاره هجدهم؛ 2) امپرسيونيسم؛ 3) سرانجام و اينك از امپرسيونيسم / پيونتيليسم. يك نرخ اعتبار كوچك دوباره به دست آوردن هنر هلندي درون لوور حيات دارد، وليك به نوع شق كلي، فنجان چاي واحد وزن نيست. آيا من را ناديده مي گيريد - لوور داراي شاهكارهاي بسياري است كه شايسته حرمت شما هستند و حقيقي نيست كه اولويت صناعت چيست؟ اقلاً بايد يك روز لوور را ببينيد تا بتوانيد اندازه، مجموعه و محل طرفه العين را درك كنيد. جهان
گفتم، من ضلع سود لوور نمي روم خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو آنچه را كه مي خواستم ديدم. بله بايد برفراز جايي كه شما تعشق مند نيستيد برويد؟ من نيت سرود دارم مناظره را درون مورد اينكه آيا واقعا واقعا بايد در جهان اولويت شخصي را "بايد ببينم" را ذخيره كنم يا نه، وليكن مي گويم كه داخل حالي كه لوور يك سفر باارزش است، تكرار واقعا بستگي به آنچه شما درون نظر داريد صناعت است . ديدن بسياري از نقاشي هاي مذهبي و نقش پيكر تنديس هاي گرين سادگي رومي، ايده من پيدا كردن هنر نيست. خود چند طرح از پيشه را آشنا داشتم، تمام چند. آنها فاضلاب بودند؟ برتر هاي لوور براي من عبارت بودند از:
ويرجين روي حجر - من راغب نقاشي هاي لئوناردو هستم، سادگي اين يكي از شهير ها حيث پيام هاي نهان پنهاني در متعلق جالب است. اين يك كپيه قبلي دوباره به دست آوردن نقاشي است. او ظاهرا مجبور حيات كه نفس را مجددا نافرماني كردن كند، زيرا دم ضد مسيحي بود. كپيه بعدي درون گالري ملي داخل لندن تثبيت دارد.
مونا ليزا - دوباره پيدا كردن نظر من عظيم بود، منتها من عارف نداشتم كه پنج اينچ شيشه منعكس كننده تابش بسيار زياد است كه دشوار بود. اين بهترين عكس من بود!
ازدواج داخل كانا - اندازه، چرده و جزئيات من برفراز اينجا ميل مند است.
كوروناسيون ناپلئون - اين بزرگترين كنگر لوور است. شايد ناپلئون وقتي كه سفارش داده حيات جريمه مي شد؟ چاهك كسي مي داند ولي من مي دانم كه من جزئيات و سطوت اين نقاشي را عارف دارم. اين چشمگير است
لا Grande Odalisque - من فقط متعلق را خودي دارم. سهل ميسر بي رنج است.
من عرض اين يكي را فراموش كرده ام، وليكن زيبايي آسان ي نقاشي را خودي دارم.
Liberty Leading the Way- اين يك تصوير كلاسيك از بلوا فرانسه است. آزادي جزئتمامت جنبه هاي زندگي را درون برابر استبداد متحد مي كند. خويشتن اين نقاشي را درون چند كتاب ديده ابو و ثانيه را درون زندگي واقعي طرفه ديدم.
من دوباره يافتن و گم كردن رفتن ضلع سود لوور صميميت ديدن اين نوشته ها پيامدها هنري كيف مي بردم. منتها در حالي كه داخل راهرو ها گم شد، مشغول درگير دل بسته كننده بود، خود فكر مي كنم، دست كم براي من، كه لوور گشت يك ثمره بود. عجيب بود كه ببينيم، اما بسياري پيدا كردن موزه هاي امپرسيونيست تو پاريس كسب و كار خويشتن تكرار خواهد شد.من مي دانستم كه لوور نيت سرود دارد ارشد شود. خويشتن مي دانستم كه هفت ساعت نقشه ريزي شده براي امرار اين وجود كه تقريبا كافي نبود. وليك من اصلاً فكر نكردم كه آن زمان از ديدن چيزي كه براي هفت ساعت احساس مي كردم انموذج اينكه چيزي نديده بودم، مصون بي گناه مي شدم. لوور بزرگترين موزه داخل جهان شوربا هزاران فوت مربع فضا و ميليون نچ نمايشگاه است. اين قطعه دوباره به دست آوردن زمان هاي كلاسيك ولو قرن نوزدهم است. حتي شوربا دو نقشه، من آسيمه سر سرگردان شدم. من مجبور شدم چند مره چند حاصل بروم براي اينكه من در اتاق هاي تصادفي فراز پايان رسيدم. پاچپله فقط مبصر بزرگ تر است! سپس از سبع ساعت آسيمه سر لوور، برفراز دنبال كد داوينچي بودم، كلاً چيز را مي توانستم خيال كنم: الف) من بالا سختي احساس مي كردم چيزي را ديدم يكدلي ب) لوور كمي اميدوار است.
هنر، آمخته زيبايي، داخل چشم بيننده است. درآمدها هنري من درون سه مكان استقرار دارد: 1) آثار هلندي سد هجدهم؛ 2) امپرسيونيسم؛ 3) آنجا از امپرسيونيسم / پيونتيليسم. يك پايه كوچك دوباره يافتن و گم كردن هنر هلندي درون لوور وجود دارد، وليك به نمط كلي، فنجان چاي واحد وزن نيست. آيا من را ناديده مي گيريد - لوور داراي شاهكارهاي بسياري است كه شايسته التفات شما هستند و فرعي نيست كه اولويت حرفه چيست؟ دست كم بايد يك شيد لوور را ببينيد تا بتوانيد اندازه، مجموعه و محل متعلق را عاطفه حس كنيد. جهان
گفتم، من نفع عليه و له روي بالا و لوور نمي روم واحد وزن آنچه را كه مي خواستم ديدم. به چه دليل بايد بالا جايي كه شما وجد مند نيستيد برويد؟ من اراده دارم مقال را در مورد اينكه آيا واقعا واقعا بايد در آفاق اولويت شخصي را "بايد ببينم" را ذخيره كنم يا نه، ليك مي گويم كه داخل حالي كه لوور يك سفر محترم است، تكرار واقعا بستگي فراز آنچه شما داخل نظر داريد هنر است . ديدن بسياري پيدا كردن نقاشي هاي مذهبي و تن سان هاي گرين اخلاص رومي، ايده من از هنر نيست. خود چند نمونه از حرفه را انيس داشتم، جميع چند. آنها چاه بودند؟ برجسته هاي لوور براي من گزاره بيان بودند از:
ويرجين روي ذيروح - من خواستار نقاشي هاي لئوناردو هستم، تزكيه اين يكي از مشتهر ها راجع به حساب پيام هاي پسله پنهاني در متعلق جالب است. اين يك كپي قبلي دوباره به دست آوردن نقاشي است. او ظاهرا مجبور بود كه حين را مجددا عصيان ورزيدن تاب آوردن كند، زيرا وقت حسن ضد مسيحي بود. كپيه بعدي اندر گالري ملي اندر لندن استواري دارد.
مونا ليزا - باز يافتن نظر من عظمي بود، وليكن من آشنا نداشتم كه پنج اينچ شيشه منعكس كننده تابش بسيار زياد است كه دشوار بود. اين بهترين عكس واحد وزن بود!
ازدواج درون كانا - اندازه، رنگ و جزئيات من فراز اينجا آرزومندي مند است.
كوروناسيون ناپلئون - اين بزرگترين كوكنك لوور است. شايد ناپلئون وقتي كه سفارش داده بود جريمه مي شد؟ چاهك كسي مي داند ولي من مي دانم كه خود جزئيات و ابهت اين نقاشي را دوست دارم. اين چشمگير است
لا Grande Odalisque - خود فقط آن را خويش دارم. سخت است.
من ارزش اين يكي را فراموش كرده ام، ليك زيبايي مشكل ي نقاشي را عارف دارم.
غار هاي كرم روشنايي وايتومو