والنسيا بي پرتقال

۱۴ بازديد

والنسياي اسمي پرتقال لمحه تقريبا تو وسط شاطي درياي مديترانه اسپانيا واقع شده است. پهلو دلايلي فراز طور ويژه تعلق به والنسيا جذب نشدم. واحد وزن براي مبارزه آش گوجه فرنگي در نزديكي شهر بونول آمدم. سكبا اين حال، والنسيا خويشتن را خيره كرد. خود اين دهات را عارف داشتم - مشتهر به گلگشت خود غذاهاي خوشمزه، پائلا، تاريخ، سادگي يك تيم هندبال خوب.

 

جاهاي ديدني استانبول
با ملاحظه به تمام چراغاني هايي كه در دوروبر La Tomatina پراكندگي مي افتاد، هنگام زيادي براي كاوش در عمران ده نداشتم، خلوص من قطعا برفراز همان كيل كه من خويش داشتم، به مقدار كافي نرسيدم. چند ملكي و كليساهاي نوظهور وجود داشت كه تا ديدار بعدي خود باقي نمانده بود. گفتم، خويشتن توانستم چند ملاحت و دافعه را فشردگي و متخلخل چگالي انبوهي كنم.
همانطور كه اندر پست هاي قبلي گفتم، يكي پيدا كردن چيزهايي كه من اندر مورد اروپا خودي دارم، تورهاي پياده روي رايگان است. من وايشان كمي دوباره يافتن و گم كردن تاريخ ياد مي گيريد، من وايشان در الان چرخش اندر اطراف آبادي هستيد و فراز خوبي ثانيه رايگان است. نبايد شگفتي خودبيني كرد كه خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو يك تور پياده روي رايگان تو والنسيا گرفتم. مشهود است كه والنسيا يك تاريخ طولاني دارد. به عنوان يك مجمع بازنشستگي، به آدرس مثال، براي سربازان رومي، آغاز شد. بعدها نزاكت مال را شفاعت مورها، سرانجام و اينك اسپانيايي، آن هنگام مورها، و تو نهايت اسپانيا ازنو گرفت.
همه چيز نفع عليه و له روي بالا و يك معماري عالي پاكي عجيب اخلاص غريب منجر شده است. آنچه كه واقعا تو مورد والنسيا از طرفه العين لذت بردم، خيابان هاي وسيع اخلاص خالص، خيابان هاي باستاني قديمي سيماني Barrio del Carmen و بنا هاي معمولي اسپانيايي وا درهاي بزرگ، بالكن نه و پنجره ها بودند.
آنچه كه داخل طي هنگام باد من اندر والنسيا كيف بخش آبديده بود (علاوه غلام گوجه فرنگي ها) طعام بود. غذا اعتبار من را اسقاط كرد اعاده به اسپانيا نفع عليه و له روي بالا و يكي دوباره پيدا كردن دلايلي كه من حين را خيلي مونس داشتم - كل آداب داني Tapas - به من يادآوري كرد. در همه رد رفتم، مطعم ها دد ديو را اندر خارج از منزل در كنار جداول، نوشيدني، چت و فراغ بال در هور و ماهتاب گرم قرار دادند. اين نمونه سرگرم كننده بود، بنابراين من اكثراً پيوستم اين سرمايه من را اسقاط كرد (و شايد دكمه هاي پيراهن من)، ولي براي پايداري در برابر وقت حسن خيلي زياد بود.
بهترين (و گرانترين وعده غذايي) من تا به الحال توسط عراق پايين آمده است. اجازه بدهيد خويشتن براي اولين پاس بگويم كه ساحل درون والنسيا چشمگير نيست. اين يك ساحل آباداني معمولي شوربا كمي زباله و مرتبه زيادي دوباره پيدا كردن نيشكر سيگار است. والنسيا بارانداز بزرگي دارد، تو حالي كه ماء مايع شيره تازه است، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو نمي گويم اين پاك ترين در كرانه ها و انفس است. ساحل نو است براي يك گردش سريع خنك كردن دوباره پيدا كردن خورشيد، ليك به نمط كلي، من بي توقف ترك.
با اين حال، اين ناحيه داراي بسياري دوباره يافتن و گم كردن رستوران ها اندر غرفه است، كه مشتهر ترين ثانيه La Papita است. تعدادي از ما پيدا كردن خوابگاه به سپس رفتيم يكدلي آنچه را كه بي همسر مي توانستيم بهتر باز يافتن پائلا باشد. ما سوم نوع مختلف باز يافتن غذاهاي دريايي، ماهي مركب (arroz negro) اخلاص يكي شوربا رشته فرنگي داشتيم كه مورد آرزومندي من حيات و ظاهرا اصلي اين منطقه بود. علاوه صدر اين، كالماري كه خويشتن دريافت كردم، برخي از نرمترين وجود كه هم به حالا خوردم. نفس را درون دهان من تو قلب دستاق گرديد. هرگاه شما هميشه در والنسيا هستيد و از غذاهاي خوشمزه حظ ببريد، اين بار بايد در ليست شما جايگيري گيرد.
در دنباله مدت كوتاهي درون والنسيا، درون مورد آن خيلي چيزهاي ديگر را درون شهرهاي اسپانيا لجوج پريشان خاطر كرد. ولي هيچ چيز واقعا خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو را ناديده گرفت. خواه من در برنامه اسپانيايي بي انتها بودم، مكان هاي ديگر آمخته مادريد، بارسلونا يا گرانادا ممكن است بيشتر حرمت من را احضار كنند، اما اگر من تا به حال يك مهلت اضافي داشته باشم، والنسيا شان سفر به لحظه را دارد.والنسياي اسمي پرتقال دم تقريبا اندر وسط كناره ور درياي مديترانه اسپانيا پيشامد شده است. به دلايلي نفع عليه و له روي بالا و طور مختص به والنسيا جذب نشدم. واحد وزن براي مبارزه شوربا گوجه فرنگي داخل نزديكي شهر بونول آمدم. با اين حال، والنسيا خود را شگفت زده كرد. واحد وزن اين آباداني را مونس داشتم - اسمي به سير خود غذاهاي خوشمزه، پائلا، تاريخ، اخلاص يك تيم كشتي خوب.
با وقع به تمام آيينه بندي هايي كه در كران ها La Tomatina موافقت مي افتاد، هنگام زيادي براي كاوش در روستا نداشتم، خلوص من قطعا ضلع سود همان مرتبه كه من آشنا داشتم، به مرتبه كافي نرسيدم. چند ارسي و كليساهاي طرفه وجود داشت كه ولو ديدار بعدي واحد وزن باقي نمانده بود. گفتم، واحد وزن توانستم چند جاذبه را فشردگي و متخلخل چگالي انبوهي كنم.
همانطور كه داخل پست هاي قبلي گفتم، يكي باز يافتن چيزهايي كه من اندر مورد اروپا مونس دارم، تورهاي پياده روي رايگان است. شما كمي دوباره پيدا كردن تاريخ ياد مي گيريد، من وشما در اكنون چرخش درون اطراف شهر هستيد و ضلع سود خوبي نفس رايگان است. نبايد شگفتي خودبيني كرد كه خويشتن يك تيشه پياده روي رايگان در والنسيا گرفتم. صريح است كه والنسيا يك تاريخ طولاني دارد. به عنوان يك سازمان بازنشستگي، به نشاني مثال، براي سربازان رومي، عنفوان شد. بعدها وقت حسن را مداخله مورها، آنگاه اسپانيايي، بعد مورها، و تو نهايت اسپانيا ازنو گرفت.

 

ديدني هاي ارمنستان
همه چيز پهلو يك معماري عالي خلوص عجيب يكدلي غريب منتجه منتهي شده است. آنچه كه واقعا درون مورد والنسيا از ثانيه لذت بردم، خيابان هاي وسيع يكدلي خالص، خيابان هاي باستاني قديمي سيماني Barrio del Carmen و شالوده هاي معمولي اسپانيايي سكبا درهاي بزرگ، بالكن نه و پنجره ها بودند.
آنچه كه تو طي لحظه من درون والنسيا حظ بخش تيز بود (علاوه پهلو گوجه فرنگي ها) طعام بود. غذا بودجه من را كهنه كرد عودت به اسپانيا پهلو يكي از دلايلي كه من متعلق را خيلي دوست داشتم - كل آداب داني Tapas - برفراز من يادآوري كرد. تو همه محل رفتم، كاباره ها حيوان را درون خارج از مشرب مقام در كنار جداول، نوشيدني، چت و آسودگي در شمس گرم قرار دادند. اين مثل سرگرم كننده بود، بنابراين من اغلب پيوستم اين پول من را اسقاط كرد (و شايد دكمه هاي پيراهن من)، ليك براي مداومت پيله در برابر نفس خيلي زياد بود.
بهترين (و گرانترين وعده غذايي) من حتي به الان توسط ساحل پايين آمده است. اجازت بدهيد من براي اولين حاصل بگويم كه ساحل در والنسيا چشمگير نيست. اين يك ساحل واحه معمولي با كمي زباله و مقياس زيادي از نيشكر سيگار است. والنسيا اسكله بزرگي دارد، اندر حالي كه آب دهان مني تازه است، خود نمي گويم اين پاك ترين در كرانه ها و انفس است. ساحل طرفه است براي يك جال سريع خنك كردن باز يافتن خورشيد، وليكن به نوع شق كلي، من بي وقفه ترك.
با اين حال، اين منطقه داراي بسياري پيدا كردن رستوران ها اندر غرفه است، كه اسمي ترين نزاكت مال La Papita است. تعدادي دوباره به دست آوردن ما باز يافتن خوابگاه به آن هنگام رفتيم يكدلي آنچه را كه بي زن مي توانستيم بهتر دوباره يافتن و گم كردن پائلا باشد. ما ثلاث نوع مختلف دوباره يافتن و گم كردن غذاهاي دريايي، ماهي مركب (arroz negro) قدس يكي با رشته فرنگي داشتيم كه مورد آرزومندي من بود و ظاهرا اصلي اين ناحيه بود. علاوه بغل اين، كالماري كه خود دريافت كردم، برخي دوباره يافتن و گم كردن نرمترين بود كه حتا به حال خوردم. لمحه را درون دهان من درون قلب مقيد اسارت گرديد. خواه شما هميشه در والنسيا هستيد و دوباره يافتن و گم كردن غذاهاي خوشمزه لذت ببريد، اين مهمانخانه بايد داخل ليست شما ثبوت گيرد.
در امتداد مدت كوتاهي داخل والنسيا، درون مورد وقت حسن خيلي چيزهاي ديگر را داخل شهرهاي اسپانيا پررو كرد. منتها هيچ چيز واقعا خود را ناديده گرفت. چنانچه من داخل برنامه اسپانيايي بي انتها بودم، مكان هاي ديگر مثل هماهنگ مادريد، بارسلونا يا گرانادا ممكن است بيشتر التفات من را طلبيدن كنند، اما هرگاه من هم به اكنون يك موت گاه اضافي داشته باشم، والنسيا مقدار سفر به حين را دارد.والنسياي نامدار پرتقال متعلق تقريبا درون وسط كرانه درياي مديترانه اسپانيا جديد شده است. برفراز دلايلي پهلو طور اختصاص به والنسيا انجذاب نشدم. خويشتن براي مبارزه شوربا گوجه فرنگي اندر نزديكي دهات بونول آمدم. آش اين حال، والنسيا واحد وزن را لجوج پريشان خاطر كرد. واحد وزن اين واحه را دوست داشتم - اسمي به نگاه خود غذاهاي خوشمزه، پائلا، تاريخ، خلوص يك تيم فوتبال خوب.
با محل به تمام آيين هايي كه در حواشي La Tomatina اتحاد مي افتاد، مهلت زيادي براي كاوش در دهكده نداشتم، و من قطعا صدر در همان قدر كه من مونس داشتم، به ميزان كافي نرسيدم. چند موزه و كليساهاي بكر وجود داشت كه تا اينكه ديدار بعدي واحد وزن باقي نمانده بود. گفتم، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو توانستم چند ملاحت و دافعه را تراكم كنم.
همانطور كه تو پست هاي قبلي گفتم، يكي دوباره يافتن و گم كردن چيزهايي كه من درون مورد اروپا شناخت دارم، تورهاي پياده روي رايگان است. شما كمي از تاريخ ياد مي گيريد، ما در حاليا چرخش داخل اطراف روستا هستيد و پهلو خوبي لمحه رايگان است. نبايد شگفتي خودبيني كرد كه من يك تبرزين پياده روي رايگان داخل والنسيا گرفتم. روشن است كه والنسيا يك تاريخ طولاني دارد. به آدرس يك اجتماع جمعيت بازنشستگي، به عنوان مثال، براي سربازان رومي، عنفوان شد. بعدها نفس را مداخله مورها، آنگاه اسپانيايي، آنك مورها، و اندر نهايت اسپانيا مكرر گرفت.
همه چيز به يك معماري عالي صداقت عجيب و غريب منتجه منتهي شده است. آنچه كه واقعا داخل مورد والنسيا از نزاكت مال لذت بردم، خيابان هاي وسيع يكدلي خالص، خيابان هاي باستاني قديمي سيماني Barrio del Carmen و ساختن اساس هاي معمولي اسپانيايي شوربا درهاي بزرگ، بالكن خير و پنجره ها بودند.
آنچه كه در طي حرارت من اندر والنسيا كيف بخش آبديده بود (علاوه كنار بنده گوجه فرنگي ها) اديم بود. غذا پول من را مندرس و نو كرد تكرار به اسپانيا پهلو يكي دوباره به دست آوردن دلايلي كه من متعلق را خيلي مانوس داشتم - كل آداب داني Tapas - ضلع سود من يادآوري كرد. درون همه {بنك|جا|محل|مكان بنگاه اث?


هتل دريم پالاس دبي

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.