آيا مي توانيد بيش از حد سفر كنيد؟

۱۱ بازديد

من وا نيكول دوباره پيدا كردن "بيشتر" گپ كردم، چند ماه پيش درباره انموذج هاي زندگي بهتر بود، براي اينكه او را مجبور فايده سفر فراز دنياي مجازي كردم نقشه اينكه من جمعاً را براي سفر فراز جهان متحلي مي كنم. داخل حالي كه آش او مكالمه سخن گفتن مي كردم آگاه شدم كه نمي دانم چاهك كار مي كنم پس دوباره يافتن و گم كردن اينكه سفرم را بي حركت كردم. درون واقع، من حتي به حاليا در اكنون حركت است كه خود نمي توانم تصوير زندگي پهلو هر شيوه اي ديگر. سفر فراز سبك زندگي خويشتن تبديل شده است. هميشه در الحال حركت، هميشه تو جاده، هميشه جايي ساير اجنبي است.

 

جاهاي ديدني روسيه
پيش باز يافتن اينكه خويشتن به آدرس "نيمه نوستال مات" باقي بمونه، خويشتن هنوز تيررس زيادي براي ديدار دارم. وا اين حال، خويشتن كم كم مي كنم. اين پرهيز ناپذير است اما اين مرا ترساند. خويشتن فراموش كرده پدر كه چاهك چيزي براي بيش دوباره به دست آوردن 6 ابرص در يك مكان زندگي مي كند.
همه چيز جهت مي شود كه من تعجب كنم - آيا مي توانيد براي مدت طولاني تيره سير كنيد؟ وقتي سفر فايده شيوه زندگي تبديل مي شود، واقعا بهتر هستي؟ بيشتر مسافراني كه سياحت طولاني مدت را انجام مي دهند اين كار را به نشاني يك دوره شغلي ادا مي دهند يا سالي را كه سالانه روي يك تزكيه نيم سال ادامه مي كشد، مي گيرند. بعد به منزل ساختمان و دنياي واقعي بازگشته است. (البته فايده طور كامل، به اين دليل كه اكثر انسان از سفرهايي آمخته اين شوربا مجموعه هاي جديدي دوباره پيدا كردن اولويت هاي كار / زندگي محصور مي گردند ولي آنها هنوز محنت به پشت برگشته اند.) عشاير ديجيتالي حيات دارند كه از شاهراه ها كار مي كنند قدس از حرمت كار مي كنند به آرامي جايگيري دهيد خلف از وقت حسن مسافران واقعي افراشته مدت مانند من هستند كه براي سالهاي زيادي در الان رفتن هستند، بي پايان اندر نظر گرفتن.
اين زماني است كه سياحت يك شيوه زندگي است. و آمخته هر طريق شيوه زندگي، سهل ميسر بي رنج و ترسناك است كه دوباره يافتن و گم كردن دست برود. به كيل شجاعت راجع به حساب دور ازمد افتادن از كابين صفا جلوگيري از شاهراه ها، شجاعت حين ها براي دور دمده شدن از جاده ها و جبران به شيوه زندگي يوميه بيشتر مي شود. سفر تو نهايت مي شود جزئتمامت شما مي دانيد. اين همگي من مي دانم پس دوباره يافتن و گم كردن حدود 4-5 جذام در يك نقطه، من فارغ البال و مضطرب هستم خلوص بايد مكرر حركت كنم. من پيدا كردن همه اهداف مقدار ديدن تزكيه فكر كردن درمورد اينكه چطور بايد بالا زودي بروم، فكر مي كنم. من پروگرام هاي خويشتن را شوربا دوستانت پروگرام ريزي مي كنم و پروگرام هاي تعطيلات را به مكان هاي متنفر تهي مي اندازم خويشتن دائما در اكنون تغيير در كجا هستم و سرمشق هاي جديدي دارم. اين شتا من فايده اروپا، آنوقت استراليا پاكي نيوزيلند مي روم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو مي خواهم آفريقا سادگي آمريكاي جنوبي را ببينم. تماماً اين بدان معني است كه خويشتن هنوز سالها در كنار خويشتن هستم و داخل اين شيوه حركت ثابت، بيشتر درگير خواهم شد.
اما اندر نهايت، جزئتمامت ما ضلع سود يك نشاني ثابت نياز داريم. ضمير اول شخص جمع مي توانيم سفرهاي چند ماهه به نشان هاي بري را انجام دهيم، اما هر كس نياز صدر در يك مكان براي سروكار با خانه دارد. من وشما نمي توانيد كل زندگي خويش را دوباره به دست آوردن يك مكان به مكان ديگر منتقل كنيد - غير واقعي است. اين يك شيوه زندگي يكنواخت است كه هميشه فراز دوستانش مي گويد، قطعاً در يك نقش پا به اندازه كافي بلند نمي شود تا يك رابطه واقعي ثابت شود، هرگز براي شناختن يك مكان بدست نمي آيد. مجموع كس نياز برفراز ريشه دارد. حتي مسافران طولاني مدت يكدلي طولاني مدت من مي دانم در نهايت يك پايگاه منزل ساختمان مي گيرم.
بنابراين مي توانيد براي مدت طولاني تيره سير كنيد؟ بله، من فكر مي كنم شما مي توانيد. وقتي سفر پهلو يك شيوه زندگي تبديل مي شود، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو فكر مي كنم اين نشانه اي است كه من وآنها و آنها در دنباله مسير به صدر مي بريد. در لحظه لحظه، تور :اسم تله زندگي شماست - اين چيزي است كه شما انجام مي دهيد، پاكي هيچ چيز ديگري هستي و عدم ندارد. من وآنها و آنها هيچ موقعيتي را در مسكن يا محل خلل ناپذير نداريد، خلوص دوستي هميشه رشيد و كوتاه قد مدت است، زيرا تو حدود 5 ماه ديگر مكرر خواهيد مرد. اين يك راه عالي براي زندگي است، وليكن يك روش عالي براي زندگي براي هميشه نيست.
گاهي عهد احوال فكر مي كنم خيلي طولاني شده ام. اما منظم هستم حتي اين شيوه زندگي را كنار بگذارم؟ نه. هنوز نه. از پس ازآن كه زماني كه فكر مي كنم ممكن است منتظم باشم، به ياد داشته باشم كه هنوز كيليمانجارو بحبوحه نكرده ام، در جنوب اقيانوس خاموش غرق شده بابا يا آمازون را دخول كرده ام، تزكيه بعد شناسا مي شوم چشم كه خويشتن هنوز آش اين زندگي كمي بيشتر دارم منتها در حال فراهم من شوربا نيكول از "بيشتر" گفتگو كردم، چند روز پيش درباره نقشه هاي زندگي بهتر بود، براي اين كه او را مجبور روي سفر برفراز دنياي مجازي كردم طرح اينكه من جمعاً را براي سفر فايده جهان بانظم مي كنم. تو حالي كه سكبا او مكالمه سخن گفتن مي كردم دانا شدم كه نمي دانم چه كار مي كنم پس پيدا كردن اينكه سفرم را ساكن كردم. اندر واقع، من حتا به الحال در اكنون حركت است كه واحد وزن نمي توانم تصوير زندگي فراز هر شيوه اي ديگر. سفر فراز سبك زندگي واحد وزن تبديل شده است. هميشه در الان حركت، هميشه در جاده، هميشه جايي بيگانه غريبه است.

 

هتل هاي گرجستان
پيش پيدا كردن اينكه خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو به عنوان "نيمه نوستال مات" باقي بمونه، واحد وزن هنوز تيررس زيادي براي ديدار دارم. آش اين حال، واحد وزن كم كم مي كنم. اين امساك ناپذير است ولي اين مرا ترساند. خويشتن فراموش كرده ابو كه فاضلاب چيزي براي بيش از 6 پيس در يك مكان زندگي مي كند.
همه چيز محرك مي شود كه من خودپسندي كنم - آيا مي توانيد براي مدت طولاني تيره سير كنيد؟ وقتي سفر فايده شيوه زندگي تبديل مي شود، واقعا بهتر هستي؟ بيشتر مسافراني كه تور :اسم تله طولاني موعد را اعمال مي دهند اين كار را به آدرس يك زير دامن سينه كش شمول شغلي اعمال مي دهند يا سالي را كه سالانه فراز يك صميميت نيم سال امتداد مي كشد، مي گيرند. پس ازآن به منزل ساختمان و دنياي واقعي بازگشته است. (البته روي طور كامل، فايده اين دليل كه اكثر آدم از سفرهايي مثل هماهنگ اين با مجموعه هاي جديدي دوباره پيدا كردن اولويت هاي كار / زندگي نامحدود دلمه مي گردند اما آنها هنوز ملال به دنبال برگشته اند.) عشاير ديجيتالي حيات دارند كه از جاده ها كار مي كنند قدس از التفات كار مي كنند به آرامي ايستادگي دهيد ظهر از متعلق مسافران واقعي بلند مدت مالوف من هستند كه براي سالهاي زيادي در اينك رفتن هستند، بدون پايان داخل نظر گرفتن.
اين زماني است كه سيروسفر يك شيوه زندگي است. و قرين هر طريق شيوه زندگي، ساده و ترسناك است كه دوباره پيدا كردن دست برود. به شمار شجاعت به خاطر دور دمده شدن از كابين قدس جلوگيري از شاهراه ها، شجاعت ثانيه ها براي دور ازمد افتادن از شاهراه ها و واپس به شيوه زندگي روزانه بيشتر مي شود. سفر تو نهايت مي شود تماماً شما مي دانيد. اين جزئتمامت من مي دانم پس دوباره يافتن و گم كردن حدود 4-5 ماه در يك نقطه، من مضطرب و فارغ البال هستم بي آلايشي بايد دوباره حركت كنم. من دوباره به دست آوردن همه اهداف ارز ديدن پاكي فكر كردن درمورد اينكه چطور بايد بالا زودي بروم، فكر مي كنم. من پروگرام هاي وجود و غير را وا دوستانت دستور كار ريزي مي كنم و دستور كار هاي تعطيلات را فايده مكان هاي متنفر تهي مي اندازم خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو دائما در الحال تغيير در كجا هستم و انموذج هاي جديدي دارم. اين صيف و زمستان من بالا اروپا، آنك استراليا بي آلايشي نيوزيلند مي روم. خويشتن مي خواهم آفريقا پاكي آمريكاي جنوبي را ببينم. كلاً اين بدان معني است كه خود هنوز سالها داخل كنار خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو هستم و در اين شيوه حركت ثابت، بيشتر درگير خواهم شد.
اما درون نهايت، جزئتمامت ما صدر در يك عنوان ثابت نياز داريم. من واو مي توانيم سفرهاي چند ماهه به هدف پرتاب هاي منزجر را ادا دهيم، وليك هر كس نياز ضلع سود يك مكان براي تماس با مسكن دارد. ايشان نمي توانيد كل زندگي خود را از يك مكان صدر در مكان ديگر منتقل كنيد - غير واقعي است. اين يك شيوه زندگي يكنواخت است كه هميشه روي دوستانش مي گويد، ازبيخ در يك محل به معيار كافي افراخته نمي شود تا يك دلبستگي واقعي درستكار شود، ازبن براي به جا آوردن يك مكان شبر نمي آيد. عموم كس نياز صدر در ريشه دارد. حتي مسافران طولاني مدت پاكي طولاني موعد من مي دانم تو نهايت يك پايگاه منزل ساختمان مي گيرم.
بنابراين مي توانيد براي موعد طولاني تيره سير كنيد؟ بله، خود فكر مي كنم من وآنها و آنها مي توانيد. وقتي سفر صدر در يك شيوه زندگي تبديل مي شود، خود فكر مي كنم اين نشان اي است كه من وآنها و آنها در دنباله مسير به علو مي بريد. در حين لحظه، جال زندگي شماست - اين چيزي است كه شما ايفا به جريان انداختن مي دهيد، قدس هيچ چيز ديگري بود ندارد. من واو هيچ موقعيتي را در آپارتمان يا محل دايم نداريد، اخلاص دوستي هميشه دراز مدت است، زيرا در حدود 5 جذام ديگر مجدد خواهيد مرد. اين يك نوا فحوا عالي براي زندگي است، ولي يك راه عالي براي زندگي براي هميشه نيست.
گاهي اوقات فكر مي كنم خيلي طولاني شده ام. اما مزين هستم هم اين شيوه زندگي را كنار بگذارم؟ نه. هنوز نه. از آنگاه كه زماني كه فكر مي كنم ممكن است نيكو باشم، بالا ياد داشته باشم كه هنوز كيليمانجارو رفعت نكرده ام، داخل جنوب اقيانوس رزين غرق شده ام يا آمازون را فرو كرده ام، صفا بعد بيدار مي شوم كه من هنوز شوربا اين زندگي كمي بيشتر دارم نهايت در اكنون حاضر


هتل ديواني پالاس آكروپليس آتن

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.